سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فاطمه
*هنگامی که کارنامه ها را می دادند:
مشاهده کارتون ولی دخترها هیچی نمی شدند. چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه
هم نخواهند بود.
ولی دخترها به بغل پدر می پریدند و چپ و راست قربون صدقه می شنیدند.
دخترها فقط به پسرها می گفتند: چطوری کچل؟
دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است.
شوند ولی دخترها فقط در بوفه می نشینند و به پسرهایی که به آنها نگاه می کنند افاده می
فروشند.
تیپ و هزار تا کوفت و زهرمار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب برای
عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سر کار عروس خانم بکنند ولی
دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند
ولی دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهیزیه از اوان کودکی همش
بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزار تا منت آنها را قبول کرده، دور ریخته و یک سری جدید
بخرد. ممنووووووووووووووووووون که به ادامه هم رفتی نظر بدید نظرات شما عزیزان:
![]() |